تعجب از تحریم ذبیحه (قرآن)اجتناب از خوردن گوشت ذبیحه با نام خدا ، امری شگفت انگیز تلقی شده است. ۱ - جواز خوردن ذبح شده«و ما لکم الا تاکلوا مما ذکر اسم الله علیه و قد فصل لکم ما حرم علیکم الا ما اضطررتم الیه.. و شما را چه شده است که از آنچه نام خدا بر آن برده شده است نمیخورید با اینکه (خدا) آنچه را بر شما حرام کرده جز آنچه بدان ناچار شدهاید...» میگفتند: چه فرق است بین آن گوشتی که با اسم خدا ذبح شده و آن حیوانی که مردار شده و خدا آن را کشته است یا باید هیچکدام را نخورد و یا هر دو را خورد. بنا بر این، حرف" ما" در" ما لکم" برای استفهام تعجبی است و معنای جمله" و ما لکم الا تاکلوا" این خواهد بود: " چه فایدهای برای شما هست در نخوردن". ۲ - حرمت خوردن مردارتوبیخ و تاکید به خاطر ترک خوردن گوشتهای حلال نیست بلکه هدف این است که تنها از این گوشتها باید بخورید و از غیر آنها استفاده نکنید و به تعبیر دیگر نظر روی نقطه مقابل و مفهوم جمله است و لذا با جمله" قد فصل لکم ما حرم علیکم" ( خداوند آنچه را بر شما حرام است شرح داده) استدلال شده است. لازم به تذکر است که جمله بالا میتواند اشاره به همان پنداری باشد که در میان مشرکان عرب وجود داشت که برای خوردن گوشتهای حیوانات مرده چنین استدلال میکردند: آیا ممکن است حیواناتی را که خودمان میکشیم حلال بدانیم، اما آنچه را خدای ما کشته است حرام بشمریم؟! بدیهی است سفسطه ، یک خیال واهی، بیش نبود، زیرا خداوند حیوان مرده را ذبح نکرده و سر نبریده تا با حیواناتی که ما سر بریدهایم مقایسه شود و به همین دلیل کانون انواع بیماریهاست و گوشت آن فاسد است لذا خداوند اجازه خوردن آن را نداده است. در پایان آیه میفرماید: " پروردگار تو نسبت به آنها که تجاوزکارند آگاهتر است" (ان ربک هو اعلم بالمعتدین). همانها که با دلائل واهی نه تنها از راه حق منحرف میشوند بلکه سعی دارند دیگران را نیز منحرف سازند. ۳ - پانویس
۴ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۸، ص۱۸۹، برگرفته از مقاله «تعجب از تحریم ذبیحه». |